این روزها این ایده در اسرائیل مطرح است که با ورود یهودیان به اراضی فلسطینیها و ادامه شهرکسازی در این مناطق، جناح راست در تلآویو کورکورانه اسرائیل را به سوی آیندهای پیش میبرد که در آن اعرابی که قلمرویشان ناخواسته به اسرائیل ضمیمه میشود، میتوانند از حیث جمعیت تسلط یابند و در نهایت کنترل اسرائیل را در دست بگیرند.
شاید مهمترین موافق این پیام، تزیپی لیونی، وزیر امور خارجه سابق رژیم صهیونیستی باشد که چهار سال پیشمذاکرات صلح را با فلسطینیان هدایت میکرد و اخیرا حزب جدیدی تاسیس کرده است؛ حزبی که این پیام را به همراه دارد که پروژه صهیونیسم در معرض خطر قرار دارد. وی یک هفته قبل از انتخابات در بیانیهای گفت: نتانیاهو ما را به سوی پایان کشور یهودی پیش میبرد. اسرائیلیها باید بین افراطگرایی و صهیونیسم یکی را برگزینند. اسرائیل درمعرض خطر بزرگی قرار دارد و هر کسی امروز باید هوشیار باشد.
شائول موفاز، رهبر در حال کنارهگیری مخالفین دولت، فرمانده سابق ارتش رژیم صهیونیستی و وزیر سابق دفاع، طی فعالیتهایش در جریان انتخابات اخیر هشدار داد که اعراب بهزودی از حیث شمار در سرزمین مقدس بر یهودیان پیشی خواهند گرفت و اولویت استراتژیک نخست، باید جداسازی قلمروی آنها برای جلوگیری از ظهور کشوری با دو ملت باشد. رهبران حزب چپ میانه نیز چنین نظری دارند.
برتری نتانیاهو در افکار عمومی وابسته به ائتلاف وی با گروههای ملیگرا و مذهبی موسوم به جناح راست است. با وجود پیچیدگیهای گیجکننده طیفهای سیاسی در اسرائیل، آرایش سیاسی در این رژیم به همان الگوی دوحزبی شباهت یافته است.
نخستوزیر و حامیانش استدلال میکنند که اسرائیل نباید شتابزده عمل کند و بسیاری در جناح راست بهشدت با هرگونه مصالحهای بر سر اراضی اشغالشده توسط اسرائیل در سال1967(ساحل غربی رود اردن، بیتالمقدسشرقی و نوار غزه) مخالفند؛ قلمرویی که فلسطینیان میخواهند کشور خود را در آن بهوجود بیاورند.
آموس اوز، نویسنده سرشناس که چهرهای صاحبنظر در افواه عمومی اسرائیل محسوب میشود ائتلاف حاکم را بهدلیل نادیدهگرفتن موضوع جمعیت، ضدصهیونیستترین ائتلاف تاریخ اسرائیل توصیف کرده است. وی خاطرنشان میکند: اگر در آینده دو کشور در این قلمرو وجود نداشته باشد، قطعا کشوری با دو ملت نیز وجود نخواهد داشت و آنچه وجود خواهد داشت کشوری است با اکثریت عرب. آنان (راستگراها) تصور میکنند میتوانند بر اکثریتی عرب حکومت کنند اما طی سالهای گذشته هیچ ملت نژادگرا و دارای آپارتایدی در جهان جان سالم بهدر نبرده است؛ نتانیاهو خود بارها این استدلال را پذیرفته است.
اسرائیل دارای ششمیلیون سکنه یهودی است که در کنار تقریبا دومیلیون عرب زندگی میکنند. با احتساب جمعیت فلسطینی ساکن غزه و ساحل غربی، تعداد کل اعراب و یهودیان برابر میشود؛ با درنظر داشتن این نکته که نرخ تولد در میان اعراب بالاتر از یهودیان است. به این ترتیب اگر اسرائیل اصرار داشته باشد که بر کل سرزمین مقدس تسلط یابد، یهودیان در اقلیت قرار خواهند گرفت.
با وجود این نکته مهم، تلآویو همچنان به افزودن بر جمعیت شهرکنشینان در ساحل غربی ادامه میدهد؛ جمعیتی که با درنظرگرفتن یهودیان ساکن مناطق همجوار بیتالمقدس شرقی حدود نیم میلیون نفر میشود. چپگرایان در اسرائیل از این نگرانند که افزایش تعداد شهرکنشینان موجب شود طی چند سال آینده، جدایی اعراب و یهودیان از یکدیگر غیرممکن شود. درصورت بروز چنین شرایطی، جدایی دو جمعیت از یکدیگر دیگر یک امتیاز برای تلآویو در مذاکره با فلسطینیانی که در پی تشکیل کشوری از آن خودشان هستند محسوب نخواهد شد بلکه درنهایت جراحی حساسی است برای یهودیان که موجودیت کشور صهیونیست در گرو آن است.این پیام جمعیتی در میان بسیاری از یهودیان اسرائیل بازتاب وسیعی یافته است. بهنظر میرسد این ایده طرفداران بسیاری در میان نخبگان سکولار- مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی، عرصه تجارت، سازمانهای رسانهای بزرگ و حتی در میان تشکیلات امنیتی- یافته است.
روسای تشکیلاتامنیتی رژیمصهیونیستی کــه عمــــدتا در دوره خــدمت خود جانب سکوت را برمیگزینند، با رسیدن بهسن بازنشستگی واکنشی شدید از خود بروز میدهند؛ یووال دیسکین، رئیس سابق پلیس امنیتی(شین بت) نتانیاهو را بهخاطر از دست دادن فرصت پیگیری صلح با رهبر میانهروی فلسطینیان، یعنی محمود عباس، مورد سرزنش قرار داده است؛ مئیر داگان، رئیس سابق موساد( نهاد اطلاعاتی اسرائیل) نخستوزیر راستگرای این رژیم را ماجراجویی خطرناک توصیف میکند که ممکن است اسرائیل را به وادی جنگ با ایران بکشاند. گابی اشکنازی، رئیس سابق ستاد مشترک ارتش، دیگر منتقدی است که با مطرح شدن نامش بهعنوان رهبر آینده جناح چپ اسرائیل، قانونی در مجلس با پیگیری راستها به تصویب رساند تا مانع از ورود سریع مقامات امنیتی سابق به عرصه سیاست شود و به این ترتیب مسیر حضور اشکنازی در انتخابات اخیر سد شد.
یووال دیسکین در مصاحبهای با روزنامه یدیوت آهرونوت هشدار داد که وقفه کنونی در خشونت فلسطینیان خطرناک است، چراکه به همکاری تشکیلات امنیتی فلسطینیها با اسرائیل بستگی دارد و رهبران فلسطینی از اینکه در بلندمدت حافظ منافع تلآویو تلقی شوند، بهشدت میپرهیزند و از نظر آنان هر روز اسرائیل اراضی بیشتری از فلسطینیان میدزدد، شهرکهای بیشتری میسازد و رؤیای آنها را برای تشکیل کشورشان کمرنگ جلوه میدهد و قلمروی آنان را بهگونهای تقسیم میکند که امکان الحاق و اتصال این بخشها در آینده بسیار دشوار خواهد بود.وی افزود: من نمیدانم آیا امکان رسیدن به صلح وجود دارد یا خیر اما با این اقدامات ما بهطور قطع حتی همین احتمال اندک را نیز از بین میبریم.
یارون ازراهی، استاد سیاست در دانشگاه عبری بیتالمقدس، میگوید: جای تعجب نیست که در اسرائیل نظامیان میانهروترند. آنان بهعنوان مردانی که دوستان خود را طی جنگ از دست دادهاند، عملگرا میشوند و محدودیتهای قدرت را بیش از پیش احساس میکنند. با این حال وی هشدار میدهد که حمایت وسیع از نخبگان کشور در یک بحث سیاسی الزاما به اقناع افکار عمومی منجر نمیشود.
در واقع نتایج بیشتر نظرسنجیهای پیش از انتخابات نشان میداد که جناح راست به رهبری حزب لیکود از 120کرسی مجلس دستکم 65کرسی را بهدست میآورد؛ اکثریتی که به نتانیاهو اجازه میدهد بر مسند قدرت باقی بماند. این در حالی است که نتایج مطالعاتی نیز حاکی از آن است که بیشتر اسرائیلیها از راهحل دوکشور در یک قلمرو، درصورت مطرح شدن، حمایت میکنند.
دلایل متعددی برای توضیح این تناقض مطرح میشود که باعث میشود بسیاری از اسرائیلیها مسئله جمعیت را در درجه دوم اهمیت قرار دهند. نخستین دلیل تناقض در افکار و رفتار رأی دهندگان این است که اسرائیل در سال2005 از منطقه کوچک اما پرجمعیت نوار غزه عقب نشست، تمام شهرکنشینان و نظامیان خود را از آنجا خارج کرد و ارتباط غزه با بقیه فلسطین به حصار منحصر شد. به این ترتیب بسیاری از اسرائیلیها احساس میکنند که هنوز با بحران افزایش جمعیت اعراب فاصله دارند و بهگونهای از شر یکقلمروی کوچک پردردسر خلاص شدهاند. با این حال فلسطینیان، غزه را همچنان متصل به ساحل غربی میدانند و آن را همچنان منطقهای اشغالی محسوب میکنند، چراکه اسرائیل از طریق هوا و دریا راههای دسترسی به غزه را تحت تسلط دارد. دلیل دوم این است که اکثریت گستردهای از فلسطینیان ساکن ساحل غربی در مناطقی خودمختار زندگی میکنند؛ مناطقی که درپی مذاکرات دهه1990 شکل گرفتهاند. تشکیلات خودگردان در این مناطق به نوعی از خودمختاری برخوردار است، به شهروندان فلسطینی ساکن آنها خدمات ارائه میکند، پلیس خود را دارد و نیز نهادهایی نیمهدولتی. این شرایط موجب شده است تا اسرائیلیها این گروههای جمعیتی را تحت اشغال درنظر نگیرند و بهگونهای جدا افتاده از حوزه تسلط خود تلقی کنند. با این حال واقعیت پیچیدهتر از آن است که به چشم میخورد: دهها جزیره کوچک خودمختار (شهرکهای یهودی) در محاصره 60درصد باقیمانده ساحل غربی قرار دارند که بهطور کامل توسط اسرائیل کنترل میشوند؛ شهرکهایی که گوشهوکنار قلمروی ساحل غربی را پر کردهاند و اسرائیل تحرکات فلسطینیها را در این محدودهها کنترل میکند. با لحاظ این شهرکها تصور شکلگیری یک کشور منسجم و یکپارچه فلسطینی بسیار دشوار است.
نتایج یک نظرسنجی که چند هفته پیش انجام شد نشان داد که 60درصد یهودیان از یک توافق صلح مبتنی بر دو کشور در یک قلمرو با فلسطینیان حمایت میکنند و با این حال 67درصد آنان باور دارند که مهم نیست چه جناحی زمام امور را در تلآویو در دست داشته باشد؛ روند صلح با فلسطینیها به دلایلی که به اسرائیل مربوط نمیشود، به بن بست رسیده است.
برخی مانند الیا لیبوویتز، ستوننویس مطبوعات، استدلال میکند چنانچه توافق صلحی حاصل نشود، عقبنشینی یکجانبه از دستکم بخشی از قلمروی فلسطینیان ضروری است. وی در ستون خود در روزنامه هاآرتص مینویسد: پرسشی که اینک اسرائیل با آن روبهروست، همان پرسش هملت است: بودن یا نبودن؟ تنها راه بودن برای اسرائیل عقبنشینی از قلمروی اشغالی است.
با این حال الگوی عقب نشینی یکجانبه در ذهن بسیاری از اسرائیلیها بیاعتبار شده و آنها میگویند که عقبنشینی تلآویو از غزه منجر بهقدرتگرفتن حماس شده است. نتانیاهو هفته پیش گفت: بر خلاف توصیهها و نظراتی که اخیرا از من خواستهاند پا پیش بگذاریم، مصالحه کنیم و عقب بنشینیم، من فکر میکنم روند دیپلماتیک باید بهشکلی مسئولانه و عاقلانه و با پرهیز از هرگونه شتاب و عجلهای پیش برود. وی تصریح کرد که مذاکره صلح را پیشنهاد کرده است اما فلسطینیان بر توقف شهرکسازی اصرار میورزند؛ اقدامی که برای دولت راستگرای اسرائیل به لحاظ سیاسی بسیار دشوار است. این احساس که اسرائیل دیگر گزینه چندانی پیش رو ندارد- و باید کوتاه بیاید- برخی افراد را در جناح چپ به این نتیجه رسانده است که جامعه بینالمللی بهزودی ناگزیر از مداخله خواهد بود.
لیورا نورویچ- اسرائیلی 30سالهای در تلآویو- میگوید: شاید ما نیاز داریم تنبیه شویم و مورد تحریم بینالمللی یا حتی مداخله نظامی (خارجی) قرار گیریم تا تغییری رخ دهد. وی نتیجه میگیرد که با چنین چشماندازی پیروزی نتانیاهو در انتخابات در نهایت بهترین گزینه است.
در بحبوحه چنین مباحثاتی، مسئله تغییر ساختار جمعیتی، اعراب اسرائیلی را فراری میدهد؛ شهروندانی که رایشان برای جناح چپ در کسب اکثریت کرسیهای مجلس و پیروزی بر راستها بسیار مهم است. برخلاف فلسطینیهای ساکن ساحل غربی و غزه، این اعراب، شهروند اسرائیل محسوب میشوند و میتوانند رأی دهند اما نیمی از آنها بهخود زحمت رأیدادن نمیدهند و مشارکت پایین آنها در انتخابات موجب شده است تا شانس چپها برای کنارزدن جناح راست در ساختار حکومت کاهش یابد.
در میان این گروه نیز این ایده که جدایی [بین اعراب و یهودیان] بیش از این ممکن نیست، به شکل روزافزونی شنیده میشود. احمد طیبی، نماینده عرب مجلس اسرائیل در اینباره میگوید: هر روز که میگذرد، با گسترش شهرکسازی فرصت صلح بیش از پیش کمرنگ میشود و مردم را به صرافت گزینه دیگری میاندازد؛ یعنی راهحل یک کشور در یک قلمرو. وی با اشاره بهاحتمال اینکه در آینده اعراب اکثریت جمعیت اسرائیل را تشکیل دهند میافزاید: شاید این تنها گزینهای باشد که درصورت تحقق آن من به نخستوزیری برسم.
آسوشیتدپرس